عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

روز کودک مبارک

             کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید دخترعزیزتراز جانم، شیرینم،روح و روانم جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت.  اگر تو نباشی، هیچ بهاری ـ حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش ...
16 مهر 1391

خاطرات 13 ماهگی

  غنچه ای هستی که با روییدنت در باغچه قلبم، قلبم را پر از مهر و محبتت کرده ای. با مهر و محبتم تو را که تنها غنچه باغچه قلبم هستی سیراب میکنم  و در برابر طوفان بی محبتی و بی مهری از تو محافظت می کنم و سالها و روزها به انتظار می نشینم تا تبدیل به گلی شوی ٩ شهریور نوبت واکسن ١ سالگی داشتی که وقتی واکسن زدی خیلی گریه کردی ولی خدا رو شکر نه تب کردی و نه اینکه بعدش درد داشت. ١٢  شهریور رفتیم عروسی علی پسر عمه من خیلی خوش گذشت خوب بود ولی ستایشی بعد از یکم رقصیدن راحت خوابید تا فردا صبحش    ١٧ شهریور عقد سمیه دختر عمم بود که اونم خیل...
5 مهر 1391

کارای ستایش در 13 ماهگی

    نمی دونم می تونم حس الانمو برات توصیف کنم یا نه.   یه حس عجیبی دارم همش میترسم نباشم و بالندگیتو نبینم.  لحظاتی با تو دارم که دلم نمی خواد با هیچ کس تقسیمش کنم ،  دلم می خواد این لحظه های ناب از آن خودم تنها باشه. برام بشه یه صندوقچه پر از زیبایی و یاد واره های قشنگ تو ، که با باز شدن اون پروانه ها با شادی پرواز کنن و خونه دلم پر بشه از ستاره. دلم می خواد فقط و فقط بشینم و نگاهت کنم تو با اون صورت معصومت بازی کنی و صدهزار بار قربون صدقه ات برم . می خوام فقط برای من باشی کنار من باشی ، من باشم و تو.  و لحظه های شاد زن...
5 مهر 1391

واژه های ستایش در 13 ماهگی

  وقتی با اون صدای نازت صدا میکنی "مــــــــــــــــامانی" منو تا آسمان هفتم بالا میبری. وقتی با شنیدن "جانم "   منتظر میشی تا من نگاهت کنم و توبا یک لبخند زیبا از من استقبال میکنی،     نمی دونی با من چی کار میکنی با من و حسم ، حس مادری... !!   واژه های ستایش در ١٣ ماهگی: مامانی بابایی مامان نون = مامان جون دودایه= ستایش دای دای - دایی- دُی دُی= دایی دادا= آب بازی -واسه حمام مومو هاپ هاپ   جی جی = جو جو   کیش = واسه ترسوندن پرنده ها   در در مم مم اینا - اونا = ا...
5 مهر 1391

13 ماهگیت مبارک قند عسلم

    نمی خوام بگم که قدر یه دنیا دوست دارم چون دنیا یه روز تموم میشه نمی خوام بگم که مثل گلی چون گل هم یه روز پژمرده میشه نمی خوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستارس چون شب هم یه روزی تموم میشه نمی خوام بگم که مثل  آب پاکی و زلال آخه آب هم همیشه پاک نمی مونه نمی خواه بگم دوستت دارم آخه من عاشقتم. عشق من 13 ماهگیت مبارک   ...
3 مهر 1391

کارای ستایشی در 12 ماهگی

  و اما تو ای فرشته من.... از کوچک ترین در ذهنم امدی      و امروز با شکوه ترین افریده گار ذهن منی....   چشمک میزنی     بوس می اندازی و روی صورتمون بوس می کنی دماغتو می شناسی و اونو نشون می دی صدای هاپ هاپ در میاری   به گربه می گی مو مو       وسایل آرایشی که می بینی اونا رو روی لبا و چشمت می کشی با صدای بلند می خندی و اون دندونای نازت پیدا می شن       ...
2 مهر 1391

ستایش در 12 ماهگی

                              12  مرداد واست جشن دندونی کوچولوی خانوادگی گرفتیم و از 13 مرداد با بابایی رفتیم خونه خودمون . شیطنتهات شروع شد و تا می تونستی توی خونه اذیت می کردی وای اصلا فکرشو    نمی تونم بکنم که یه ادم به این ریزه میزه ایبتونه اینقدر شیطنت کنه .     ولی خدایا شکرت که یه بچه سالم بهمون دادی تا روز به روزشاهد بزرگ شدنش باشیم و اذیتمون هم بکنه    چون که ماه رمضون ب...
2 مهر 1391